نظامی گنجوی

 

حکیم جمال الدین ابومحمد الیاس بن زکی مؤید گویند در گنجه متولد شده و در همانجا به کسب علم پرداخت و مورد توجه اتابکان آذربایجان قرار گرفت . لقب او نظامی است . مهمترین اثر او دیوان اشعار و خمسه می باشد و عبارتست از مخزن الاسرار ، لیلی و مجنون ، خسرو و شیرین ، هفت پیکر و کتاب اسکندرنامه که اثر پنجم را به دو قسمت اقبال نامه و شرف نامه تقسیم کرده است . خمسه نظامی را پنج گنج نیز گفته اند .

همانطورکه در مقاله اول به اختصار گفته شد نظامی یکی از پنج خداوندگار شعر فارسی است که به ترتیب تاریخ : فردوسی ، نظامی ، مولانا ، سعدی و حافظ بوده اند ولی ارسال مقاله در مورد اندیشه آنها بدین ترتیب نبوده به دلیل اینکه اطلاعات اینجانب درباره هر کدام بیشتر بوده و بالطبع مراجعه به مرجع کمتر لازم شده مقاله زودتر ارسال گردیده ولی در رابطه با نظامی متأسفانه در شرح حال او به علت جمع آوری اطلاعات بیشتر در نوبت آخر قرار گرفت . این پنج خداوندگار هر کدام رشته و کارشان با دیگری تفاوت دارد بنابراین درست نیست که بگوئیم کدام شاعر بزرگتر است بلکه هر کدام در رشته خودشان استاد بوده اند و با هم قابل مقایسه نیستند زیرا فردوسی استاد حماسه سراست که در این رشته هیچ کس در قبل و بعد به او نرسیده و هر کس خواسته مانند او حماسه بسراید یارای نزدیکی به او را نداشته است حتی حماسه سرایی چون اسدی توسی که گرشاسب نامه را سروده ( به حماسه دوم معروف است ) اصلاً با فردوسی قابل مقایسه نیست .

از نظر زمانی حکیم نظامی دومین آنهاست او شاعر داستان سرا و کارش داستان پردازی است و تمام میراث ادبی او شعر می باشد چون نود درصد میراث فرهنگی ما ایرانیان شعر است . ایران به جای هنرهای رمان نویسی ، موسیقی ، نقاشی ، مجسمه سازی و تئاتر ، شعر دارد و شعر جای بعضی از آنها را پر می کند مثلاً اساس موسیقی ایرانی شعر می باشد . نثر ما خیلی کم است زیرا موضوعش خود نثر هنری نیست بلکه نوشته ها بصورت تاریخ ، پند و اندرز ، منطق و فلسفه ، حکمت یعنی آئین زندگی و سیاست است مثل کلیله و دمنه که قدیمی ترین کتاب سیاسی است که در دنیا نوشته شده و به علت جَوّ زمان از زبان حیوانات نیز گفته شده است . سعدی که بزرگترین نثر ادبیات ایران را نوشته برای آموختن راه و رسم زندگی ، قصـه ها و انـدرزهـایی گفته است . در ادبیـات شعر ، داستان پردازی هم به نام یکی از آنها یعنی حکیم نظامی گنجوی یا گنجه ای می باشد کـه در ایـن رشته رتبه اول را دارد و خمسه او به پنـج گنـج هم معروف است . تعداد زیادی بعد از او خواسته اند از یکی از اعضاء یا کل خمسه تقلید کنند ولی نتوانسته اند ، خمسه امیر خسرو دهلوی که دومین خمسه در ادبیات ایران نامگذاری شده باز با وجود تقلید از نظامی با او قابل مقایسه نیست و در درجات خیلی پایین قرار دارد . نظامی یک پسر به نام محمد داشته که در مقدمه چند اعضاء خمسه از 7 سالگی او را پند و اندرز می دهد مثلاً نظامی در 7 سالگی داستان خسرو و شیرین و در 14 سالگی فرزندش لیلی و مجنون را می سراید و می گوید:

 

ای چارده سال قرۃ العین                         بالغ نظر علوم کونین

 

و یا اشعار زیر که ما در کتاب های دوره دبستان خود خوانده ایم و همگی پر از پند و اندرز می باشد.

 

غافل منشین نه وقت بازی است                       وقت هنر است و سرفرازی

یک دسته گــل دِمـاغ پَـــروَر                         از خرمن صـد گیـاه بهتـر

کم گوی و گزیـده گوی چون دُر                        تا از دُر تو جهان شود پُـر

 

خمسه امیر خسرو دهلوی به تقلید از حکیم نظامی شامل شیرین و خسرو « بجای خسرو و شیرین » ، مجنون و لیلی « بجای لیلی و مجنون » ، مطلب الانوار « بجای مخزن الاسرار » ، هشت بهشت « بجای هفت پیکر » و آئینه اسکندری « بجای اسکندر نامه » می باشد . او به تقلید از نظامی به پسرش به نام خضر در 7 ماهگی پند و اندرز می دهد در حالیکه معنی ندارد کسی به پسری به این سن اندرز بدهد و به خود می بالد که من در دو یا سه سال خمسه خود را نوشته ام درصورتیکه نظامی به فاصله متوسط 7 تا 8 ساله هر یک از اعضاء خمسه و در تمام ایام جوانی تا پیری تمام خمسه های خود را تکیمل نموده است البته تعداد اشعار در خمسه نظامی حدود 24 تا 25 هزار بیت و اشعار در خمسه دهلوی حدود 12 هزار بیت می باشد . محققان درباره خمسه نظامی در متن می نوشتند ولی برای خمسه امیر خسرو دهلوی در حاشیه نوشته اند.

 

در حاشیه جای شعر خسرو ز آنست                         تا گِرد سر شعر نظامی گردد

 

یکی از شاعران در همین مورد گفته است : در قدیم شاعران جهت امرار معاش و بخصوص تکثیر دیوان خود در مدح شاهان ، ثروتمندان و بزرگان شعر می گفتند ولی سنائی و سپس عطار مسیر را عوض کرده و بجای بردن شعر به دربار شاهان آن را به خانقاه برده و مستقل شده اند شاید هم شاهان دیگر تمایل چندانی به مدیحه گویی نداشتند . اصولاً پس از حمله مغول در دوره طغرل سلجوقی که سواد خواندن و نوشتن را هم نداشته و شعر را درک نمی کرده است به مدیحه گویی اعتنای چندانی نمی شد .

اولین بنیان گذاران بزرگ سبک شعر صوفیانه که آن را در حد کتاب سروده اند ، سنائی و عطار می باشند . آنها مقدمات ظهور شاعرانی همچون مولانا را فراهم کردند که او عقل بشری را در دقت نظر در باب مسائل ، بلندای شعر و پیدا کردن مطالب حکیمانه همچون آفتاب فروزان یک درجه ترقّی داد با وجود آن که اشعار او ایرادهای لفظی داشته ولی زبان آورترین شاعر ایرانی است و یا سعدی که استاد فصاحت و اشعارش به زلالی آب روان با زیباترین صورت بوده است ، فردوسی هم بزرگترین استاد حماسه سراست که همتا ندارد و حافظ جمع اینهاست و همه خوبی های این چهار شاعر بزرگ را در چهارصد تا پانصد غزل جمع کرده است . نظامی در مثنوی مخزن الاسرار سبک عرفانی دارد و در هفت پیکر ( بهرام نامه ) مطالب عرفانی زیادی است بهرجهت در شعرهای او رگه هایی از عرفان موجود می باشد . او انسانی است که به زندگی با امکانات کم قانع بوده و هر کتاب خود را به یکی از امیران محلی اهدا کرده است .

تخلّص این شاعر نظامی است مادرش بدون شک کُرد بوده و نامش رئیسه کُرد است ولی در مورد پدرش یوسف روایات مختلف است .
آذربایجانی ها او را ترک ( اتابکان ) ولی بعضی محققان او را پارسی و اهل تفرش می دانند و می گویند احتمالاً پدرش در کودکی نظامی به گنجه مهاجرت کرده است. نظامی چون در محیط ترکمنی بزرگ شده و زبان رسمی آن محل احتمالاً ترکی بوده ابتدا که مخزن الاسرار را در جوانی سروده زبان فارسی روانی نداشته و لذا سبک و سیاق مخزن الاسرار خیلی مشکل است ولی بتدریج هر 7 یا 8 سال که یکی از آثارش را سروده شعر او روان تر شده است. از خصوصیات دیگر نظامی اینکه شاید تنها شـاعری است ( در مقـابل سعدی و حافظ ) که زیبایی را در زنان دیده و آن را توصیف کرده است زیرا به علت تنوع فرهنگ ها در زادگاهش و بخصوص نزدیک به روم شرقی بودن و رواج مذهب نَصرانی ، زنان حجاب نداشته اند و لذا توصیف زیبایی زنانه او واقعی است درصورتیکه محققان توصیف زیبایی زُلف و چشم و ابرو در شعر سعدی و حافظ را پسرانه می دانند نه اینکه آن ها منحـرف بوده انـد بلـکه به علت مسـائل مذهبی ، زنـان در آن مقطع زمـانی حجـاب کـامل داشـته لـذا شـاعـران نمی توانستند زیبایی زنان را ببینند بعضی ها می گویند اشعار نظامی اقتباسی است از فردوسی ولی بیشتر از لحاظ سبک سخنوری از فخرالدین اسعد گرگانی بهره برده است .

در زیر شرح مختصری از پنج اثر مهم نظامی می آوریم :

1- مخزن الاسرار یا مثنوی مخزن الاسرار نخستین سروده آیینه غیب نظامی گنجوی بوده و این مثنوی در وزن (مفتعلن مفتعلن فاعلان) سروده شده که از نظر سبک بسیار مشکل است چون همانطوریکه گفته شد هنوز نظامی تسلط کافی به زبان فارسی نداشته و کم کم شعر او ساده و روان شده است . مخزن الاسرار چهل مقاله دارد که بیست و یک مقاله آن خردنامه و در حکمت عملی نظم یافته است که در هر حکایت شاعر با نظری خاص مطلبی عام را با رمز و اشاره بیان می کند . حکمت و معرفت موضوع اصلی و اساسی این مثنوی زیباست و راز و رمز در هر کلمه و کلام شیوه بیان هنری شاعر است که گاهی سخن او را تا حد اعجاز و سِحر پیش می برد چنانکه خود حکیم می گوید مَصطَبِه شاهان را به مسجد و خانقاه کشیدم و به اشعار مدحی رنگ حکمت و دین بخشیدم .

2- مثنوی خسرو و شیرین داستان عشق خسرو ( شاهزاده ایرانی ) با شیرین ( شاهزده ارمنی ) است و همانطوریکه گفته شد بیشتر افسانه می باشد چون پادشاهی همچون خسرو پرویز نمی توانسته عاشق شود بلکه در اصل این داستان عاشقانه شیرین و فرهاد بوده است . در سرتاسر این داستان پرشور منظور از شیرین ، پاکی ، پارسایی و زیبایی است و خسرو نقش یک شاهزاده خوشگذران را به عهده دارد . مثنوی خسرو و شیرین از دیدگاه هنر ، حکمت ، زبان و ادبیات بی مانند است و اگر چه در طول زمان و در هر عصری یکی از هنرمندان از آن تقلید کرده ولی هیچ کدام از عهده این کار بر نیامده و به راز و رمز این کتاب پی نبرده و در زیبایی کلام به پایه آن نرسیده اند این مثنوی در بحر هزج مسدّس مقصور با وزن ( مفاعلین مفاعلین مفاعیل ) سروده شده است .

3- آئینه غیب نظامی گنجوی ، مثنوی لیلی و مجنون بر وزن ( مفعول مفاعلن مفاعیل ) سروده شده و اصل داستان لیلی و مجنون به زبـان عـربی بـوده است که ملک اَخستان پسر منوچهر از پادشـاهـان ایرانی شـروان از نظـامی گنجوی می خواهد آن را به زبان فارسی متداول قرن ششم که با لغات و ترکیبات عربی آمیخته شده و به آن وسعت و زیبایی خاصی بخشیده ، بسراید . شاعر رمز گوی جادو سخن ، این داستان را در پرده راز و رمز نهان داشته است که شاید شاه اخستان و دیگران به رنگ عرفان آن پی نبرده اند زیرا حکیم فرزانه با استمداد از استعداد و نبوغ حیرت آور خویش کلمات را چنان برگزیده و در جایگاه خاص خود بکار برده است که حتی نظامی شناسان هم نتوانسته اند به رمز و راز او پی ببرند .

4- هفت پیکر : مثنوی هفت پیکر در سال 593 هجری سروده شده و یکی از شاهکارهای ادبی زبان فارسی است که به درخواست زن کُرپَه ارسلان در وزن ( فاعلاتن مفاعلن فعلن ) به رشته نظم درآمده است . هفت پیکر داستان تاریخی بهرام گور یا بهرام پنجم ، پادشاه ساسانی است که نظامی معتقد می باشد دیگران ( بالکنایه به فردوسی توسی ) نتوانسته اند حق مطلب را ادا بکنند و او لازم می داند دوران حکومت بهرام را از ابعاد مختلف بررسی و بیان کند زیرا حکیم فردوسی فقط داستان حکومت و حماسی بهرام را سروده درصورتیکه نظامی داستان های عشقی بهرام که البته بیشتر افسانه است را بصورت مبسوط سروده که هفت پیکر هم از آن آمده است . اصل مطلب را از تاریخ شهریـاران می گیرد و از نـامه های آشکار و نهـان دیگری که به زبـان های تـازی ، دَری و طبَری بـوده همه را فراهـم می آورد و این مثنوی را می سازد . مدار این مثنوی بر هفت داستان می گردد که در اصل شاعر از پیش خود ساخته و به بهانه ای از زبان زنان بهرام گور بازگو کرده که در هر یک از این داستان ها رمزی نهفته است .

مثنوی هفت پیکر با همه آسانی معانی ابیاتش سرتا پا رمز و اشارت است و خود نظامی معانی ابیاتش را به زیبارویان تنگ چشمی همانند می کند که رخ از بیگانگان و مردم چشم تنگ بر بسته اند و دیده نمی شوند .

بهرام روزی در قصر خورنق قدم می زد چشمش بر حجره ای افتاد که در آن را بسته بودند . کلید از خازن حجره گرفت و به درون رفت ، نگارخانه ای دید و انگشت بر دهان ماند زیرا هفت پیکر را بر دیوار آن خانه نگاشته و نام هر یک بر آن نوشته و یادآور کرده بود که حکم اختر به آن است که این جوان سر به شاهی برآورد و هفت ماهروی شاهزاده را از هفت اقلیم به نام خود عقد ببندد و القصه و به همین دلیل این داستان را هفت پیکر نامند .  

5- اسکندرنامه که آخرین کتاب خمسه و از شاهکارهای نظامی است چون قهرمان آن ایرانی نبوده و بالعکس به ایران حمله کـرده با وجـود فصاحت شعر مورد استقبال ایرانیـان قـرار نگرفته است ولـی در هندوستان بسیار مـورد توجه می باشد .

اسکندرنامه شامل دو قسمت است : قسمت نخست فتوحات که به آن شرف نامه گفته می شود و بر وزن (فعولن فعولن فعول) می باشد و دیگری به نام اقبال نامه یا خردنامه که درباره سبک مملکت داری اسکندر بوده و بر همان وزن شرف نامه سروده شده است . آنچه بیش از هـر بخشی در اقبـال نـامه جلب تـوجه می کنـد دگرگونی شیوه بیان و حتی گونه ای کاربرد ساده واژه های فارسی است که خواننده احساس می کند هنرمند تا جایی که می توانسته از استخدام ترکیبات عربی خودداری کرده و ظاهراً شیوه سره نویسی فارسی را پیش گرفته است بی آنکه به زبان شعر وی زیانی برسد .

بعضی محققان آنقدر شیفته اشعار نظامی بخصوص در اسکندرنامه شده اند که در مقاله زیر که بیشتر به اسکندرنامه مربوط می شود به تعریف و تمجید نظامی پرداخته اند . جاذبه زیبایی هرگز نتوانسته از ساخت و اندیشه بشر دور بماند زیرا وابسته به سرشت اوست . نیروی زیبایی با نیروهای دیگر آمیخته شده و مدار زندگی را به راه برده است . تنها از یک نمونه بگوئیم : شاعر پارسا منشی چون نظامی گنجوی دو منظومه معروف دارد که سراپا از عشق حرف می زنند . خود او با آنکه دم از نزاهت می زند و می گوید که لب به شراب نیالوده است توصیف هایش که حاکی از میل فروخورده درونی است آب به دهان هر خواننده می اندازد . این چند خط را از زبان کنیزک چینی در وصف خود بشنویم :

 

کنـد وصــل مـن زنـدگـانـی دراز               جـوانی دهـم چـون درآیـم بـه نــاز

سکنـدر بــه حیـوان خطـا می رود               مـن ایـن جـا ، سکندر کجا می رود ؟

اگـــر راه ظلمـت مـی بـایــدش                ســر زلــف مــن راه بنمـایــدش

لب من که یاقوت رخشان در اوست              بسی چشمه چون آب حیوان در اوست

 

این چند خط از ( شرف نامه ) نظامی نقل شده است . آنجا که کنیزک چینی در برابر اسکندر زیبایی خود را می ستاید اسکندر از نظر نظامی گنجوی نمونه اقتدار جهانی شناخته می شده ولی کنیزک نیروی زیبایی خود را در برابر نیروی جهانگشایی او می گذارد .

 

اگـر چـه کمنـد جهـانگیر شـاه                    فِتـادَ است بـر گـردن مهـر و ماه

کمنـدی من از زلف بر سـازمش                    نتـرسـم بـه گَـردن دَر انـدازمَش

گـر او را کمندی بـود مـاه گیـر                     مـرا هـم کمندی بـود شــاه گیـر

گـر او شاه عـالم شد از سروری                    منم شاه خوبـان به جـان پـروری

چو برقع براندازم از روی خویش                    ندارم جهان را به یک موی خویش

چو بر مَه کِشَم گیسوی عنبـرین                     بـه گیسـو کِشَم مـاه را بـر زمین

چو زُلفم درآیـد بـه بــازیگـری                     بـه دام آورد پـــای کـبـک دَری

کنـم سیمکاری کـه سیمین تنم                     ولــی قفــل گنجــینه را نشکنم

 

اینها حرف های خود نظامی است که در دورن خویش چنین لُعبتی را می پرورانده و در واقع او سخنگوی همه کسانی است که درخت نیاز خود را آب می دهند . نظامی نیرویی را در برابر نیرویی نهاده است و می خواهد بگوید اگر اسکندر چین را گرفت چین هم اسکندر را گرفت .

نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست . وی از سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد . اگرچه داستان سرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده لیکن شاعری که تا پایان قرن ششم توانسته است شعر تمثیلی را به حد اعلای تکامل برساند نظامی است . وی با انتخاب الفاظ و کلمات مناسب ، ایجاد ترکیبات خاص تازه ، ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند ، تصویر جزئیات با نیروی تخیل ، دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری ندارد . ضمناً بنا به عادت اهل زمان از آوردن اصطلاحات علمی ، لغات و ترکیبات عربی وافر و بسیاری از اصول و مبانی حکمت و عرفان و علوم عقلی به هیچ رو اِبا نکرده و به همین سبب و با توجه به دقت فراوانی که در آوردن مضامین و گنجانیدن خیالات باریک در اشعار خود داشت سخن او گاه بسیار دشوار و پیچیده شده است . با این حال مهارت او در ایراد معانی مطبوع و قدرت او در تنظیم و ترتیب منظومه ها و داستان های خود باعث شد که آثار او به زودی مورد تقلید قرار گیرد .

نظامی گرچه شاعری داستان سراست و بیشتر به داستان های عاشقانه پرداخته ولی او شاعریست حکیم و اندیشه ور ، آشنا با فرهنگ و تاریخ ایران که در پس قصه ها نکاتی عمیق نهفته می باشد و به همین سبب است که او چند بار از خوانندگان مثنوی هایش خواسته است تا رازها و رمزهای موجود در شعر او را نیز کشف کنند .

 

چاپ شده در شماره 75 مجله نرگسزار بهبهان پاییز 95

 

منبع : دروس دانشگاهی و سخنرانی ها در دانشگاه ها و سمینارها ، سخنرانی های اساتید در رادیو و تلویزیون و نوشته های اساتید ادبیات ایران