حقیقت زندگی

 

در زندگی مشترک شما نه زن هستید نه شوهر  ، عشقی هستید میان دو انسان  ( نیسار گارداتا )

استاد از خانم های کلاس درخواست کرد که یک نفر داوطلبانه پای تخته بود سپس از او خواست اسامی 30 نفر از مهمترین افراد زندگیش را بنویسد .

او اسامی اعضای خانواده ، بستگان ، دوستان ، همکلاسی ها و همسایگانش را نوشت .

سپس استاد از او خواست نام سه نفری را که اهمیت کمتری دارند پاک کند . زن اسامی همکلاسی هایش را پاک کرد سپس استاد از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند . زن اسامی همسایگانش را پاک رد .

در ادامه و در نهایت اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند : مادر ، پدر ، همسر و تنها پسرش .

استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند ، کار بسیار دشواری بود . او با بی میلی تمام نام پدر و مادرش را پاک کرد .

استاد گفت لطفاً یک اسم دیگر را هم حذف کنید . زن با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد .

برای چند دقیقه کلاس در سکوتی مطلق فرو رفت .... . سپس استاد پرسید چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید درحالیکه والدینتان شما را بزرگ کردند و شما بودید که پسرتان را به دنیا آوردید ، شما همیشه می توانید همسر دیگری داشته باشید ؟! همه در سکوت کامل کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند .

زن به آرامی پاسخ داد روزی والدینم از دنیا خواهند رفت و پسرم در آینده برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری مرا ترک خواهد کرد و تنها فردی که واقعاً تمام زندگیش را با من تقسیم می کند همسرم است .

همه دانشجویان بلند شدند و برای اینکه او حقیقت زندگی را با آنان در میان گذاشته بود برایش کف زدند .