پیرزن چینی و کوزه شکسته

پیرزن چینی و کوزه شکسته
  یک پیرزن دو کوزه آب داشت که آن ها را آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش خود حمل می کرد. یکی ازکوزه ها ترک داشت ومقدارى از آب آن به زمین مى ریخت، درصورتی که دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن به طور کامل به مقصد می رسید مدتی طولانی هر روز این اتفاق تکرار می شد و زن همیشه یک کوزه و نیم ،آب به …
ادامه مطلب

چهار شمع

چهار شمع
  چهار شمع به آرامی می سوختند و با هم گفتگو می کردند ، محیط به قدری آرام بود که گفتگوی شمع ها شنیده می شد . نخستین شمع گفت: من دوستی هستم اما هيچ کس نمی تواند مرا شعله ور نگاه دارد و من ناگزیر خاموش خواهم شد . شمع دوستی کم نورتر و کم نورتر شده و خاموش گشت .   شمع دوم گفت: من ايمان هستم اما اغلب سست می گردم …
ادامه مطلب

حقیقت زندگی

حقیقت زندگی
  در زندگی مشترک شما نه زن هستید نه شوهر  ، عشقی هستید میان دو انسان  ( نیسار گارداتا ) استاد از خانم های کلاس درخواست کرد که یک نفر داوطلبانه پای تخته بود سپس از او خواست اسامی 30 نفر از مهمترین افراد زندگیش را بنویسد . او اسامی اعضای خانواده ، بستگان ، دوستان ، همکلاسی ها و همسایگانش را نوشت . سپس استاد از او خواست نام …
ادامه مطلب