اصطلاح دیو در شاهنامه و ادبیات ایران

اصطلاح دیو در شاهنامه و ادبیات ایران
  عطار می فرماید : صاحب سِر سلیمان آمدی                         از تفـاخر تاجْـوَر زآن آمدی دیوْ را دَربند زندان بازدار                          تا سلیمان را تو باشی راز دار   دیوْ کلمه ای فارسی است و حیوانی شبیه انسان اولیه ، دارای دو شاخ که بین آن دو یک زنگوله بسته …
ادامه مطلب

تراژدی کشته شدن سهراب به دست پدر خود رستم

تراژدی کشته شدن سهراب به دست پدر خود رستم
  حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه خود رستم را اسطوره پهلوانی ایران زمین نموده و او را از نظر شکست ناپذیری ، اخلاق و کردار ، خلوص نیت و از خود گذشتگی در راه اعتلای نام ایران زمین سرآمد داستان های حماسی خود قرار داده است درصورتیکه در نوشته های اوستا ، موبدان زرتشتی بزرگترین پهلوان حماسی ایران زمین را گرشاسب میدانند زیرا که او در هیچ جنگی شکست نخورده …
ادامه مطلب

داستان رستم و سهراب به روایتی دیگر

داستان رستم و سهراب به روایتی دیگر
  در چند مقاله گذشته درباره رستم و اسفندیار از قول حکیم ابوالقاسم فردوسی گفته شد ولی همانطوریکه در مقاله های قبلی توضیح داده شد احتمالاً داستان رستم و اسفندیار و داستان های دیگر شاهنامه از قول دهقانان و موبدان گفته شده که همگی با هم اختلاف فاحش دارند. در ایران بخصوص از دوره صفویه عده ای بنام نقال داستان های حماسی ایران را بصورت حرفه ای در قهوه خانه …
ادامه مطلب

جمشید بزرگترین پادشاه اساطیری ایران

جمشید بزرگترین پادشاه اساطیری ایران
  بسیاری از سنت های ایرانی به او منصوب است ، جمشید نامش در اوستا نیز آمده و از دو جزء تشکیل شده : « جم » و « شید » که شید به معنی تابناک و درخشان می باشد بنابراین جمشید یعنی جم تابناک ولی اخیراً بعضی از محققان مدعی هستند که معنی شید همان پادشاه است و جمشید یعنی « شاه جم » . آنچه از شاهنامه درباره …
ادامه مطلب

بحث بزرگان ادبیات معاصر درباره اولین غزل از کلیات خواجه حافظ شیرازی

بحث بزرگان ادبیات معاصر درباره اولین غزل از کلیات خواجه حافظ شیرازی
  در رابطه با غزل خواجه شیراز درباره دوستیش با شیخ ابو اسحاق از آل اینجو و همچنین مرثیه ای در پس توطئه کشتن او توسط مبارزالدین محمد سخن گفته و تفسیر شد لازم دانستم وقتی دوستان دیوان غزلیات حافظ را باز می کنند بحثی که بزرگان درباره اولین غزل او در آن دیوان که لزوماً اولین سرودۀ او نیست و شاید از روی حروف الفبای فارسی آخر مصراع دوم …
ادامه مطلب

ضحاک مار دوش در « شاهنامه »

ضحاک مار دوش در « شاهنامه »
  آنچه در شاهنامه فردوسی آمده تکبر و مَنی کردن بوده است که باعث شکست در پادشاهی بزرگ جمشید شاه گردید :   یـکایـک بـه تخت مهی بنگرید                           به گیتی جـز از خویشتن را نـدیـد مَنی کـرد آن شـاه یزدان شناس                         ز یـزدان بپیچید و شـد نـاسپـاس …
ادامه مطلب

فریدون شاه « شاهنامه فردوسی »

فریدون شاه « شاهنامه فردوسی »
  در مقاله ضحاک گفته شد او خواب هولناکی دید و مفسرین تعبیر کردند در این روزها کودکی به دنیا می آید که پس از بزرگ شدن ، شما را به زیر خواهد کشید و با گُرز گاو سار که سر آن همانند کله گاو خواهد بود به تو حمله کرده و به کله ات خواهد کوبید . ضحاک می پرسد چرا این کودک چنین فکری برای سرنگونی من دارد …
ادامه مطلب

زیباترین اشعار عاشقانه شاهنامه « زال و رودابه » - قسمت اول

زیباترین اشعار عاشقانه شاهنامه « زال و رودابه » - قسمت اول
  شاهنامه به سه بخش اساطیری ، حماسی و تاریخی تقسیم می شود . ممکن است این تصور برای بعضی پیش آید که این قسمت ها از هم جدا هستند ولی اینطور نیست بلکه بصورت سایه و نیم سایه بهم وصل می شوند یعنی در اواخر قسمت اساطیری ، اشعار حماسی و در انتهای قسمت حماسی ، اشعار تاریخی هم می باشد مثلاً یکی از داستان های حماسی شاهنامه که …
ادامه مطلب

زائیده شدن رستم « زال و رودابه » - قسمت سوم

زائیده شدن رستم « زال و رودابه » - قسمت سوم
  در قسمت اول مقاله داستان آشنایی و عاشق شدن زال و رودابه و سپس پیمان ازدواج آنها را بیان کردیم و در قسمت دوم درباره مخالفت با این ازدواج توسط منوچهر شاه و سپس رضایت ایشان با نوشتن نامه معروف سام به منوچهر شاه و بالاخره ازدواج این زوج خوشبخت سخن رانده شد . بعد از شروع زندگی مشترک بالاخره رودابه بار می گیرد ( آبستن می شود ) …
ادامه مطلب

بحث محققان ادبیات ایران درباره مهمترین و معروفترین غزل خواجه حافظ شیرازی – قسمت اول

بحث محققان ادبیات ایران درباره مهمترین و معروفترین غزل خواجه حافظ شیرازی – قسمت اول
  سـال هـا دل طلب جـام جَـم از ما می کـرد       آنچـه خود داشت ز بیگانه تمنـا می کرد گـوهری کـَز صدف کون و مکان بیرون است      طلـب از گمشدگــان رَه دریــا می کرد مشـکل خـویش بـَر پیـر مغـان بردم دوش       کـو به تـائید نظـر حـَلّ معمـا می کرد دیدمش خرّم و خوشدل قدح بـاده به دست        واندر آن آئینه صـد …
ادامه مطلب